همانطور که در مطلب گذشته اشاره کردیم، استفاده عمده از اطلاعات در حال حاضر، به منظور اجرای عملیات کسب و کار است و در مقابل استفاده از اطلاعات استراتژیک بهبود کسب و کار را در پی دارد. بدون شک هر دوی اینها ارزشمند هستند و بدون استفاده عملیاتی از اطلاعات، یک کسب و کار نمیتواند بقا داشته باشد. اما به مصرف کننده اطلاعات وابسته است که میزان ارزشی که از استفاده استراتژیک اطلاعات به دست میآید را تعیین کند و همچنین کاربردهای استراتژیکی که اهمیت دارند را مشخص کند. در این مطلب، به ادامهی موضوع کاربردهای استراتژیک اطلاعات در تحلیل هوش تجاری از جمله تحلیل زنجیره تأمین و تحلیل رفتار میپردازیم. همچنین اشارهای به شاخص عملکرد کلیدی (KPI)و تاثیر آن بر داشبوردهای هوش تجاری خواهیم داشت.
تحلیل کانال تأمین برای توصیف و ارزیابی کانالهای تأمین شرکت از تأمینکنندگان و عرضهکنندگان مختلف، از طریق مدیریت داخلی موجودی و در نهایت جنبههای ارسال محصولات به مشتریان استفاده میشود. بخشهای تحلیل زنجیره تأمین عبارتند از:
مدیریت تأمینکننده و عرضهکننده:
بسیاری از سازمانها قادر به شناسایی تأمینکنندگان خود یا تعداد تأمینکنندگانی که محصولات یا خدمات را تأمین میکنند، نیستند. تحلیل زنجیره تأمین به مدیریت شرکت امکان رصد عملکرد و قابلیت اعتماد تأمینکنندگان را فراهم میکند. این تحلیل میتواند کیفیت محصولات تأمینشده را ارزیابی و امتیازدهی کند و همچنین در بهینهسازی روابط با تأمینکنندگان در مورد هزینهها، تهیه و مدیریت ریسک کمک کند.
شرکتها از روشهای مختلفی برای ارسال محصولات به مشتریان استفاده میکنند، به عنوان مثال، ارسال محصولات به وسیله هواپیما گرانتر از ارسال به وسیله کامیون است، اما اگر با هواپیما ارسال شوند، محصولات به سرعت به مقصد میرسند. یک شرکت میتواند هزینههای تحویل را به حداقل برساند با توانایی انتخاب روش تحویل بهینه برای هر ترتیب کسبوکار خاص، اما دانستن اینکه آیا محصولات در زمان مشخصی قابل دسترسی هستند یک مسئله دشوار است، به خصوص اگر تولید شما به تأمینکنندگان خارجی وابسته باشد. بنابراین، تلفیق اطلاعات تأمینکننده و موجودی با دادههای بهرهوری به مدیریت کمک میکند تا به دقت بهترین روش انتقال محصول را تعیین کند.
همانطور که قبلاً اشاره شد، حفظ موجودی محصولات کمیتی که دارای قیمت نوساندهنده و عمر مفید محدود هستند، در صورتی که این محصولات قبل از زمان منسوخ شدن استفاده نشوند، ریسک بازاری ایجاد میکند. به عبارت دیگر، نمیخواهیم قفسهها را خالی نگه داریم، زیرا برای ساخت محصولاتی که در چرخه سفارش و تحقق قرار دارند، قطعات نیاز است. با ترکیب اطلاعات کانال فروش، دادههای بهرهوری و دادههای زنجیره تأمین، میتوان پیشبینیهای دقیقتری درباره نیازهای موجودی انجام داد. همچنین میتوان بهترین راه برای سنجش و کاهش ریسک جهت محدود کردن ضررهای مالی را تعیین کرد، به ویژه از طریق توسعه محصولات مالی (مانند گزینههای محافظتی).
تصور کنید که شرکت شما تعداد زیادی فروشگاه خردهفروشی، تعداد کمتری انبار منطقهای و تعداد بسیار کمی کارخانه دارد. مدل توزیع بهینه برای تحویل تعداد دقیق محصولات از هر کارخانه به نزدیکترین انبارها طراحی میشود تا هر انبار بتواند تعداد دقیق محصولات را به هر یک از فروشگاههای خردهفروشی تحویل دهد. متأسفانه برای شرکتها و مشتریان، این توزیع بهینه به ندرت رخ میدهد. اگر شرکت بتواند تقاضای محصولات خاص را در مناطق مشخصی پیشبینی کند، مدیران نه تنها میتوانند محصول را به مکانهای مناسب با تعداد مناسب توزیع کنند، بلکه با افزایش تولید محصول در کارخانههایی که از لحاظ جغرافیایی به صورت اقتصادی بهینه هستند و با نرخی که با تقاضای مصرفکننده همخوانی داشته باشد، هزینههای حمل و نقل را به حداقل برسانند.
بیشتر برنامههای تحلیلی که تاکنون بررسی کردهایم، به دادههایی پرداختهاند که مدیر میتواند از آنها برای بهینهسازی یک فرآیند خاص مانند فروش، استفادهگری یا توزیع استفاده کند. یک حوزه دیگر از تحلیلها با نگاهی انعطافپذیرتر به فعالیتها سر و کار دارد و از آن به عنوان روشی برای پیشبینی روندها یا سرمایهگذاری در شناسایی نوع خاصی از رفتارها استفاده میکند. به طور کلی، هر الگوی رفتاری که اتفاقات کسب و کار مهمی را پیشبینی میکند، ارزش توجه و جستجو را دارد. این نوع پردازش تحلیلی از دادههای تاریخی استفاده میکند تا الگوهای رفتاری را که قبل از رویداد مهم (به طوری که آیا علتی دارند یا خیر) رخ میدهند، جستجو کند و سپس تلاش میکند این الگوهای رفتاری را در حین رخدادشان شناسایی کند. این امکان را به ما میدهد که از انواع مختلفی از تحلیلها بهرهبرداری کنیم که شامل موارد زیر است:
اغلب چرخه عمر محصولات قابل پیشبینی و قابل نمودارسازی هستند، اما برخی از الگوهای غیرخطی قابل پیشبینی نیستند، به عنوان مثال فروش اسباببازیها در زمان تعطیلات زمستانی. عدم توانایی در شناسایی یک محصول پرطرفدار میتواند منجر به عدم توانایی در افزایش تولید برای تأمین تقاضا یا ناتوانی در انتقال محصولات از کارخانه به قفسههای فروشگاه شود، که میتواند عملاً شانس موفقیت محصول را کاهش دهد. تحلیل رفتار میتواند برای شناسایی الگوهای خرید که نشان دهنده روند رشد است استفاده شود و باعث تنظیم واکنش شرکت به تمایلات مشتریان شود.
در دنیای تجارت الکترونیک، قدرت جذب و حفظ مشتریان در یک وب سایت و سپس تشویق آنها برای خرید محصولات، نه تنها برای موفقیت حیاتی است، بلکه بسیار دشوارتر از انجام همین کار در محیط فیزیکی است. نوعهای مختلف ارائه محتوا ممکن است منجر به رفتارهای مختلف مصرفکنندگان شود. شناسایی الگوهایی که به انجام معاملات متعهد (مانند خرید محصول) منجر میشوند، جالب است. ما آنها را “الگوهای موفقیت” مینامیم. سپس با شامل کردن بعضی از عناصر سفارشیسازی (تحلیل مشتریان)، ارائه محتوا میتواند طوری طراحی شود که بازدیدکننده وبسایت را به این الگوهای موفقیت هدایت کند که در نظریه، احتمال انجام فروش را بهبود میبخشد.
رفتارهای تقلبی (یا سوء استفاده) به طور متداول در الگوها ظاهر میشوند. به عنوان مثال، در بسیاری از طرحهای تقلب در بیمه سلامت، ادعاهایی با هزینههای بالا یا تجویز داروها یا روشهای گرانقیمتی که ممکن است لزومی نداشته باشند، وجود دارد. تحلیل رفتار میتواند برای جستجوی الگوهای رفتار مشکوک توسط ارائهدهنده، منطقه جغرافیایی، نماینده و غیره استفاده شود.
یکی دیگر از مشکلات جدی برای بسیاری از کسب و کارها، از دست دادن مشتریان است؛ زمانی که مشتریان شرکت تصمیم میگیرند دیگر تمایلی به ادامه ارتباط با آن شرکت نداشته باشند. در صنایع رقابتی، بسیار سادهتر است که قبل از اینکه تصمیم برای ترک شرکت گرفته شود، مشتری را قانع کرده و باقی بماند. به عنوان مثال، ارائه بهترین پیشنهاد به یک مشتری تلفنی برای مکالمات بینالمللی میتواند مشتری را دوباره به خود جذب کند، اما برای شرکت منفعتی ندارد که این پیشنهاد را به مشتریان راضی (با ارزش بالاتر) ارائه کند. بنابراین، شناسایی علائمی که نشان دهنده آمادگی مشتری برای ترک شدن است، بسیار مهم است. این میتواند از طریق ارزیابی الگوهای رفتاری قبل از ترکهای قبلی (مانند تاریخچه شکایات خدمات مشتری) صورت گیرد و سپس این الگوها را برای تحلیل رفتار مشتریان به کار ببریم.
گاهی اوقات شناسایی روابط بین موجودیتهای خاص در یک سیستم و تحلیل رفتار آنها به عنوان یک گروه بسیار مهم است. به عنوان مثال، یک جزء از اطلاعات جرم و جنایت، پیدا کردن گروههایی از افراد است که رفتار فردی آنها ممکن است غیرمشخص باشد، اما به عنوان یک گروه به طور مشکوک عمل میکنند. این نوع پردازش تحلیلی برای نیروهای پلیسی، پایبندی به مقررات (فکر کنید به معاملات داخلی)، بازاریابی (توجه کنید به بازاریابی ویروسی که استراتژی است که افراد را تشویق میکند پیام بازاریابی شما را به تمامی مخاطبان خود منتقل کنند) و بهینهسازی فروش (با پیدا کردن مسیر تماس افراد برای پیدا کردن مخاطبان مناسب) ارزشمند است.
شاخص عملکرد کلیدی (KPI) یک اندازهگیری هدفمند از جنبهای از یک کسب و کار است که برای موفقیت آن کسب و کار حیاتی است. این KPI ها بخشی از کارت امتیاز مفهومی برای یک کسب و کار هستند و میتوانند با بسیاری از فعالیتهای کسب و کار مختلف مانند رضایت مشتری، بهرهوری، عملکرد زنجیره تأمین و سودآوری مرتبط شوند. در واقع، تعداد زیادی از KPI ها میتوانند به صورت اندازهگیری عملکرد مرتبط با بسیاری از توابع تجزیه و تحلیل BI که در مطالب گذشته توضیح دادیم، تعریف شوند.
یک ارزش مفهومی دیگر از تکنولوژی هوش تجاری، قابلیت ثبت تعریفهای تجاری برای شاخصهای عملکرد کلیدی است، مدیریت این تعاریف را به عنوان بخشی از پایگاه دانش سازمانی انجام داده و سپس یک داشبورد تصویری ارائه میدهد که نتایج اندازهگیریهای این KPI ها را به شکلی منعکس میکند که برای بررسی مدیریتی مناسب است. این داشبورد هوش تجاری نتایج تجزیه و تحلیل لازم برای پیکربندی KPI ها را در یک نمایش بصری مختصر نشان میدهد که به صورت فوری قابل درک است یا برای تفصیل بیشتر انتخاب میشود. یک داشبورد هوش تجاری نه تنها ارائه بصری در زمان واقعی از KPI های انتخاب شده را فراهم میکند، بلکه مستقیماً به اجزای هوش تجاری متصل میشود که اجازه میدهد برای تفصیل بیشتر وارد آن شوید.
در زیر چند نمونه از شاخصهای عملکرد کلیدی (KPI) آمده است:
ما میتوانیم با اطمینان بگوییم که دانش حاصل از دادههای یک شرکت میتواند به عنوان یک دارایی استفاده شود، تا زمانی که مدیران ارشد درک کنند که سرمایهگذاری در تبدیل دادهها به دانش قابل عمل، بازدهی قابل توجهی خواهد داشت. مهم است که درک کنیم که این مشکل نمیتواند فقط با استفاده از فناوری حل شود. در واقع، فناوری باید به تعهد مدیریت سطح عالی در بهرهبرداری از دانش کشف شده کمک کند و راهی برای اندازهگیری ارزش این فعالیتها وجود داشته باشد. تعدادی از تجزیه و تحلیلهای هوش تجاری وجود دارد که ارزش تجاری فراهم میکنند. انتخاب و یکپارچهسازی این توابع تحلیلی وابسته به توانایی ساخت زیرساخت اطلاعاتی پایه برای پشتیبانی از برنامهها است و همچنین توانایی پیکربندی گزارشدهی و تجسمی از دانش کشف شده را میطلبد. برای بحث مفصلتر در مورد ارزش اطلاعات، توصیه میکنیم ” ارزش گذاری هوش تجاری: دارایی های اطلاعاتی و ارزشگذاری دادهها “، در مطالب گذشته را مطالعه کنید. لینک: https://savissystem.ir/valuing-business-intelligence
شرکت داده های هوشمند ساویس با هدف کمک به طراحی، توسعه و رشد محصول و کسب و کار خدمات متفاوتی ارائه میکند. با توجه به اینکه مجموعه شما چه ابعاد و نیازهایی دارد، برنامه همکاری و سرویسدهی به شما بطور منحصر بفرد طراحی و بصورت پروپوزال به شما ارائه میشود. با توجه به اهداف هوش تجاری و موارد مطرح شده در این مطلب میتوانید با استفاده از داشبوردهای هوش تجاری، کسب و کار خود را ارتقاء دهید.
ما در مطالب بعدی، برنامهریزی برای موفقیت را معرفی خواهیم کرد، از جمله ایجاد یک شراکت، شراکت تجارت، عوامل موفقیت در هوش تجاری و موارد مرتبط که شما را به شناخت بهتر هوش تجاری نزدیک میکند، که میتواند موفقیتی برای کسب و کار شما باشد.