در ادامه، چند مثال ارائه میشود که ارزش مدلسازی فرآیند کسب و کار و جریان اطلاعات میتواند از آن به دست آید.
در مطالب گذشته، مفهوم ارزش اطلاعات را بررسی کردیم؛ میتوانیم از یک مدل فرآیند کسب و کار برای هدایت تعیین معیارهای مناسب برای اندازهگیری ارزش دادهها و همچنین شناسایی مکانهای قرار دادن نمایشگرها برای جمعآوری این اندازهگیریها استفاده کنیم. به عنوان مثال، اگر بخواهیم اندازهگیری کنیم که چه مقدار یک مجموعه داده مورد استفاده قرار میگیرد، ممکن است بخواهیم داده را در نقطه وارد کردن آن به جریان اطلاعات علامتگذاری کنیم و نمایشگرها را در نقاط تحویل قرار دهیم تا از این مورد علامتگذاریشده برای جمعآوری آمار استفاده استفاده کنیم.
یک مثال از استفاده از یک مدل جریان اطلاعات در شناسایی منبع یک مشکل کیفیت داده است. تأثیرات یک مشکل کیفیت داده ممکن است در مراحل مختلف در یک جریان اطلاعات، شاید در مراحل مختلف مصرف داده ظاهر شود. اما آنچه به نظر میرسد مشکلات چندگانه، ممکن است به یک نقطه تکرار ناپذیر در مراحل ابتدایی پردازش مربوط باشد. با شناسایی مجموعهای از انتظارات کیفیت داده و ایجاد قوانین اعتبارسنجی که میتوان در ورود و خروج از هر مرحله پردازش اعمال کرد، میتوانیم از طریق مدل جریان اطلاعات به مرحلهای که مشکل کیفیت داده رخ داده است، بازگردیم. در این نقطه میتوانیم از طریق جریان اطلاعات به جلو حرکت کنیم تا تمام مراحل پردازش را که ممکن است تحت تأثیر این مشکل قرار داشته باشند، پیدا کنیم. رفع مشکل در منبع، تأثیر مفیدی بر روی تمام مراحل خواهد داشت، زیرا همه تجلیهای بعدی باید از بین برود.
استفاده دیگری از یک مدل جریان اطلاعات، اندازهگیری همچنین وابستگیهای دقیق به کنترل و وابستگیهای داده در داخل سیستم و همچنین رفتار عملکرد برای انتقال دادهها بین مراحل پردازش و همچنین پردازش در هر مرحله است. یک مدل جریان اطلاعات وابستگیهای واقعی را نشان میدهد که میتواند فرصتهای بهرهبرداری از همزمانی وظایف در سطح مرحله پردازش را افشا کند. به عبارت دیگر، اگر دو مرحله پردازش وجود داشته باشد که مستقل از نظر کنترل (یعنی هیچکدام از مراحل نیاز به انجام دیگری ندارد تا بتواند آغاز شود) و مستقل از نظر داده باشد (یعنی ورودی هیچکدام از مراحل به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از دیگری حاصل نشده باشد)، آن دو مرحله میتوانند به صورت همزمان اجرا شوند.
انتقال مجموعههای داده بزرگ نیز به عنوان گرههای محدودکننده ظاهر میشوند، همچنین مراحل پردازش محاسباتی نیز. اگر هیچ گونه وابستگی دادهای با جریان داده یا با هر مرحله پردازش مرتبط نباشد، آنگاه میتوان از مدل کسبوکار و جریان اطلاعات برای کشف فرصتهای بهرهبرداری از همزمانی داده استفاده کرد. به عنوان مثال، اگر یک انتقال داده بزرگ بین دو مرحله پردازش وجود داشته باشد، ارزش دارد مجموعه داده منتقل شده را به بخشهایی تقسیم کنید که هرکدام از این بخشها را میتوان از طریق چندین کانال ورودی/خروجی (I/O) فیزیکی منتقل کرد.
مدلسازی مفهومی فرآیند تجاری و جریان اطلاعات میتواند به روشهای مختلفی اجرا شود. در این بخش، به بررسی چند چارچوب رسمی برای مدلسازی اطلاعات و فعالیتها میپردازیم، اگرچه این تنها یک نمونه از بسیاری از چارچوبهای موجود است.
یک فرآیند که توسط ایوار یاکوبسون در کتاب مهندسی نرمافزار شیءگرا شرح داده شده است، برای درک ماهیت تعامل بین کاربران یک سیستم و نیازهای داخلی آن سیستم طراحی شده است. مدل مورد کاربرد یک سیستم را مشخص میکند و توصیف میکند که سیستم از دیدگاه کاربر چه امکاناتی را ارائه میدهد، با استفاده از سه مؤلفه اصلی:
هر چند یک مورد کاربرد یک روش خاص از استفاده از سیستم را با انجام بخشی از عملکرد توصیف میکند، اما همچنین یک دنباله از رویدادها را نیز نمایش میدهد که هنگامی که یک نماینده با سیستم تعامل دارد، رخ میدهد. در مدل مورد کاربرد، یک پرتوگیر (که ممکن است به عنوان نتیجهای از ساختار دادههای ورودی یا درخواست یک نماینده برای اجرای یک عمل، مانند یک گزارش، اما فراهم نکردن دادههای ورودی، زمان یا برخی از رویدادها یا پایگاه داده داخلی یا رویداد سیستم) یک رویداد است که مورد کاربرد را آغاز میکند. مجموعه موردهای کاربرد یک مشخصه از سیستم را تشکیل میدهد. در مدل مورد کاربرد، مدل مفهومی فرآیند کاری نیز تعبیه شده است، اگرچه به عنوان یک وسیله برای جمعآوری نیازهای پیادهسازی مورد استفاده قرار میگیرد، اما ممکن است که کافی نباشد تا مدل واقعی جریان اطلاعات را که پیشتر به آن اشاره کردهایم، نمایش دهد.
به عنوان جانشین موردهای کاربرد، زبان مدلسازی یکپارچه (UML) به عنوان بخشی از معماری مبتنی بر مدل گروه مدیریت اشیاء (OMG) توسعه داده شد. UML یک چارچوب توصیفی بسیار پراستفاده است که به تحلیلگرها اجازه میدهد بسیاری از جنبههای معماری سیستم را توصیف کنند. UML برخی از بهترین مفاهیم مدلهای قبلی را از جمله موارد کاربرد ادغام میکند.
UML میتواند برای توسعه مدلهای فرآیند کاری و جریان اطلاعات استفاده شود، به خصوص از آنجا که دارای امکاناتی برای توصیف رفتار سیستم است. به ویژه، ماشینهای وضعیت و گرافهای فعالیت میتوانند برای مدلسازی تعامل مراحل فرآیند استفاده شوند. در یک ماشین وضعیت، هر وضعیت موقفی را نمایان میکند که شرایطی در آن صحیح است. زمانی که یک شرط تغییر کند، سیستم با وضعیت دیگری نمایان میشود؛ این رفتار به عنوان یک گذار از یک وضعیت به وضعیت دیگر در ماشین وضعیت مدل میشود، که در نهایت کل رفتار سیستم را به عنوان گذارهای بین چند وضعیت داخل سیستم خلاصه میکند. گراف فعالیت نوع خاصی از ماشین وضعیت است که یک فرآیند محاسباتی را با توجه به این که چگونه جریان کنترل و جریان اشیاء تأثیری بر انتقالها بین وضعیتها دارند، مدل میکند. از گراف فعالیت میتوان بهترین استفاده را برای مدلسازی جریان اطلاعات داشت.
یک زبان مدلسازی است که برای توصیف پردازشهای عملکردی و جریانهای اطلاعات طراحی شده است. این زبان دارای دو استاندارد توصیفی است IDEF0: که برای توصیف مدلهای فعالیت استفاده میشود و IDEF1X که برای توصیف مدلهای داده استفاده میشود. اگرچه IDEF اغلب برای تجزیه و تحلیل نیازهای سیستم و مدلسازی جریان کار بهکار میرود، اما این زبان میتواند برای مدلسازی جریان اطلاعات نیز استفاده شود.
در مدلسازی فعالیت IDEF0، اشیاء اصلی به عنوان ICOM شناخته میشوند که مخفف “ورودی، کنترل، خروجی و مکانیزم” است. یک شیء ICOM عمومی را میتوان در شکل زیر مشاهده کرد. برای مدلسازی جریان اطلاعات، هر شیء ICOM یک مرحله پردازش را نمایندگی میکند، به طوری که ورودیها و خروجیها جریانهای اطلاعات را نشان میدهند و کنترل و مکانیزم عوامل کنترلی که فعالیت را کنترل میکنند و همچنین فعالیتی که در مرحله پردازش انجام میشود را توصیف میکنند. دادههایی که در ورودیها و خروجیها در مدل جریان دارند با استفاده از IDEF1X مشخص میشوند؛ هر شیء IDEF1X یک موجودیتی را که در حال مدلسازی است و همچنین روابط با موجودیتهای دیگر را توصیف میکند.
یک مدل سیستم کامل که جریان اطلاعات را تعبیر میکند، با اینکه خروجیهای یک ICOM به ورودیهای دیگر ICOMها متصل میشوند، ساخته میشود. این ترتیب متوالی ICOMها وابستگیهای عملیاتی موجود در فرآیند را آشکار میکند و وابستگیهای داده را برجسته میکند. علاوه بر این، ما میتوانیم یک مرحله پردازش را به صورت سطح بالا نمایش دهیم و سپس این مرحله را به چندین ICOM در سطح پایینتر تجزیه کنیم، به این ترتیب دید سلسله مراتبی را ارائه داده و امکان تجزیهتحلیل عمیقتر از سیستم را فراهم میکنیم.
یکی از مسائل مدیریتی بسیار حائز اهمیت مرتبط با مدلسازی فرآیند کسب و کار و جریان اطلاعات، قطعی بین نمایش مدل و پیادهسازی واقعی است. برای مدلسازی فرآیند کسب و کار، تعدادی استاندارد پیشنهاد شده است، اگرچه UML احتمالاً پیچیدهترین روش را ادغام میکند. مسئله واقعی این است که با وجود ابزارهای CASE با استفاده از UML یا مورد استفاده، احتمالاً خروجی این ابزارها به یک شکلی نخواهد بود که به راحتی با سیستمهای ارثی ادغام شود، بدون نیاز به تلاشهای خارجی.علاوه بر این، حتی اگر این ابزارها برای تولید کد برای استفاده واقعی مورد استفاده قرار گیرند، پشتیبانی کمی برای آنچه ممکن است به عنوان “تردد دوری” اشاره کرد وجود دارد، جایی که کد تولید شده به دلایلی تغییر یا بازسازی میشود، اما این تغییر در چارچوب اصلی مدلسازی نمیتواند بازیابی شود.
این مشکلات نشان میدهد که بدون سرمایهگذاری زیاد در زیرساختهای نرمافزاری و مدیریت، کاربرد یک مدل جریان فرآیند کسب و کار تنها محدود به اهداف مدیریتی است و مدیر با تجربه باید ورود مثبتی به توسعه و عملکرد برنامه ارائه دهد تا به مدل ارتباط بدهد. این بدان معناست که باید همگامسازی مکرری بین مدل مستند شده و سیستم واقعی انجام شود.
مشکل دیگر اندازه چشمگیر این چارچوبهای مدلسازی است. به دلیل تلاش برای همگرایی به یک چارچوب مدلسازی، تلاشها برای استاندارد کردن شامل مقادیر زیادی است به حدی که احتمالاً شما هرگز در همه جنبههای زبان مدلسازی ماهر نخواهید بود، که به خطر استفاده از هر انتخاب خاصی افزوده میشود. همچنین، منحنی یادگیری برای این زبانهای مدلسازی ممکن است بسیار تند باشد و نیاز به سرمایهگذاری زمان و پول در آموزش کارکنان دارد.
در آخر بدون شک، درک اینکه چگونه اطلاعات از طریق فرآیندهای مختلف کسب و کار در یک سازمان جریان دارد، برای به دست آوردن اطلاعاتی در مورد جنبههای عملیاتی کسب و کار بسیار مهم است. این مدلسازی جریان اطلاعات به کشف ارتباطات پیچیده میان مراحل مختلف پردازش کمک میکند و میتواند به عنوان متادیتا مهمی برای زمینههای تحلیلی آینده مورد استفاده قرار گیرد.
با تجزیه و تحلیل جریان اطلاعات، سازمانها میتوانند تصمیمات اطلاعاتی در مورد اینکه کدام مجموعههای داده باید در انبار دادههای سازمانی قرار داده شوند انجام دهند، که این انبار داده مخزن مرکزی برای ذخیره و مدیریت دادهها از منابع مختلف است. این انبار داده شرکتی پایهای برای برنامههای تحلیلی و هوش تجاری به حساب میآید.
علاوه بر این، مدل جریان اطلاعات در شناسایی نقاط بهینه برای استخراج داده در داخل فرآیند کسب و کار کمک میکند. این قرار دادن استراتژیک نقاط استخراج داده در داخل فرآیند کسب و کار میتواند کارآیی در جمعآوری و ادغام دادهها را افزایش دهد و اختلالات در عملیات فعلی را کاهش دهد.
به طور خلاصه، مدلسازی جریان اطلاعات ابزاری قدرتمند است که نه تنها به ما درکی از نحوه عملکرد فرآیندهای کسب و کار را میدهد، بلکه تصمیمگیریهای مرتبط با مدیریت دادهها، انبار داده و فعالیتهای تحلیلی آینده را هدایت میکند.
استفاده از ابزارهای CASE برای تقویت مستندات جریان اطلاعات (و جریان کاری عمومی) یک ایده خوب است، اگرچه بهتر است از ابزارهایی استفاده شود که بر فرمتهای مالکیتی وابسته نباشند و قادر به صدور نمایندگیهای خود به ابزارهای مدیریت دانش دیگر باشند.
شرکت داده های هوشمند ساویس با هدف کمک به طراحی، توسعه و رشد محصول و کسب و کار خدمات متفاوتی ارائه میکند. با توجه به اینکه مجموعه شما چه ابعاد و نیازهایی دارد، برنامه همکاری و سرویسدهی به شما بطور منحصر بفرد طراحی و بصورت پروپوزال به شما ارائه میشود. با توجه به اهداف هوش تجاری و موارد مطرح شده در این مطلب میتوانید با استفاده از داشبوردهای هوش تجاری، کسب و کار خود را ارتقاء دهید.
ما در مطالب بعدی، در رابطه با انبارهای داده، پردازش تحلیلی آنلاین، متادادهها و مدل های داده به مواردی اشاره خواهیم کرد؛ امید است که ارائه این مطالب شما را به شناخت بهتر هوش تجاری نزدیک کند و بتواند موفقیتی برای کسب و کار شما باشد.